کاوری:«وارش» عاشقانهای در بستر تاریخ بود/ هدف سریال تحلیل واقعیتها نبود
تاریخ انتشار: ۲۵ دی ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۵۲۸۴۱۷
کارگردان سریال «وارش» گفت: هدف قصه وارش قرار دادن شخصیتها در موقعیتهای مختلف بود و اینکه ژانر سریال نیز چنین اجازهای به ما نمیداد، چراکه عاشقانه تاریخی بود.
** خبرگزاری فارس-گروه رادیو و تلویزیون: این شبها سریالی ۳۴ قسمتی با عنوان وارش از شبکه سه سیما پخش میشود که اتفاقا به دلیل قصه خانوادگی و اجتماعی که دارد توانسته بسیاری از مخاطبان را با خود همراه کند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
** این روزها مشغول انجام چه کاری هستید؟
- هنوز مراحل نهایی فنی سریال وارش تمام نشده است و این روزها مشغول انجام مراحل فنی صداگذاری قسمتهای پایانی این سریال هستیم و بعد از پایان این کارها مشغول کار دیگری خواهیم شد.
** پیشنهادی نداشتید؟
- پیشنهاد که بوده صحبتهایی هم انجام شده اما هنوز به قطعیت نرسیده است.
** بازخوردهایی که از پخش سریال وارش گرفتید به چه صورت بوده است؟
- بازخوردهایی که تا الان داشتیم خوب بوده است و انتقادهای منفی ندیدم اما برخیها معتقدند که بخش جوانی وارش از میانسالی او بهتر بود و برخیها هم نه و مخالفند. در کل تاثیر خوبی در جامعه و میان مخاطبان داشته است و حس و حال خودم نیز از ساخت این سریال خوب بوده است.
** از آنجایی که شما علاوه بر کارگردانی به بازیگری هم مشغول هستید، در این سالها بیشتر به سریالهایی تمایل داشتید که فضای دفاع مقدسی داشتند. این موضوع به اصالت عراقی شما برمیگردد؟
- معمولا به خاطر تسلط به زبان عربی برای نقشهای اینچنینی انتخاب میشوم. حجم کارهایی که در زمینه دفاع مقدس کارکردم آنقدر شاخص بوده که سایر کارهایم را تحت الشعاع قرار داده است و معمولا برای بخش بازیگری بر اساس همین نگاه انتخاب میشدم. اما الان چند سالی است که این اتفاق کمتر رخ میدهد. از ارتفاع پست گرفته تا اتوبوس شب و ماهورا که خیلی هم خوب دیده شدند در ذهن مردم ماندهاند و باعث شده خیلیها من را با کارهای دفاع مقدسی بشناسند. اغلب کارهایم جنبههای اجتماعیاش بیشتر بوده اما خب دفاع مقدسیها بیشتر ماندگار شدند.
** از این موضوع ناراحتید که بیشتر برای نقشهای دفاع مقدسی از شما دعوت میکنند؟
- از اینکه فقط در یک بخش من را ببینند بله ناراحتم و حس میکنم یک بازیگر در ژانرهای دیگر و در بخشهای دیگر میتواند توانایی بازی خود را نشان دهد. اخیرا کارهای دیگری انجام دادم مثل فیلم زادبوم، گربه سیاه که خارج از فضایی بوده که تا به حال تجربه کردم. در حال حاضر دوست دارم تا در فضای جدیدی کار کنم و فضاهای قبلی برایم تکراری شدهاند.
** با توجه به اینکه خودتان بازی هم میکنید، چرا خودتان در این سریال بازی نکردید؟
- نقشی که حس کنم با من همخوانی داشته باشد و توان اجرایش را داشته باشم در این قصه وجود نداشت. دلیل دیگر هم این بود که فشار بیشتری را باید تحمل میکردم به این خاطر که حین تصویربرداری باید بازنویسی هم انجام میدادیم.
** چطور شد که متن وارش برای کارگردانی به شما سپرده شد؟
- سریال وارش در فضای اجتماعی و تاریخی در فضای عاشقانه بود. کار قابل تاملی بود و دوست دارم تا برای مخاطب داستان گویی کنم و این کار هم مبتنی بر داستان گویی بود کارگردانیاش را پذیرفتم.
** پذیرش کارگردانی سریال وارش به خاطر این بود که دوست داشتید از فضای تکراری که تجربه کردید، دور شوید؟
- بله. انگیزه درست کار کردن و اینکه آدم بتواند با عشق و شور بیشتری کار کند برای این کار در من وجود داشت و این برایم مهم بود که قرار است در وارش فضای جدیدی را تجربه کنم. این سریال فضای متنوعی را در بسترهای مختلف داشت و با عشق بیشتری قبولش کردم.اغلب کارهایی که ما انجام می دهیم به نوعی سفارش داده میشود اما این کار قابلیت این را داشت که خودم هم تمایلی به ساختش داشته باشم. به خاطر قصه جذاب و فضاهای متنوعی که در آن وجود داشت. همه افرادی که در این سریال با ما همکاری کردند با انگیزه دو چندانی این کار را به سرانجام رساندند و همین در تار و پود اثر مشهود است.
**وارش از ابتدا تا میانه راه قصهای قهرمان محور داشت و این انتظار میرفت که تا پایان هم روی همین روال باشد اما در میانه راه ورق برگشت و قصه به سمت معضلات خانوادگی و اجتماعی و حتی جنگ رفت. این موضوع از ابتدا در فیلمنامه بود یا اینکه به مرور تغییر کرد؟
- از ابتدا به همین صورت بود. از آنجایی که مطلع هستید نام این سریال وارش نبود و بهترین سالهای زندگی ما بود که خب در روزهای منتهی به پخش تغییر کرد. یکی از دلایل تغییر نام هم این بود که بهترین سالهای زندگی ما خیلی نمایشی نبود و خیلی هم طولانی بود و در ذهن مخاطبین حک نمیشد و بر همین اساس ممکن بود در تبلیغات و جذب مخاطب به کندی عمل کند.
همین شد تا اسم وارش را انتخاب کردیم آنهم به واسطه یک شخصیت مشترک که در دو فصل سریال حضور دارد، یک وارش جوان و یک وارش میانسال. حالا ممکن است این ذهنیت در مخاطب بوجود آید که چون نام سریال وارش است پس باید نقش اصلی هر دو فصل «وارش» باشد. اما خب این تمهیدی بود برای اینکه بتوانیم کار را برای مخاطب جذابتر کنیم. درست گفتید که در فصل اول حضور وارش پررنگتر بود و تمام اتفاقها حول محور زندگی او است، اما در فصل دو به زندگی بچههای او میپردازد.
** شما به عنوان کارگردان حین نگارش با جابر قاسمعلی در تعامل بودید یا اینکه متن آماده شده و بعد به شما پیشنهاد شد؟
- وارش از طرف آقای تخشید به من پیشنهاد شد و او از قبل با این کار آشنا بود. از طرفی هم قرار بود در سالهای قبل این کار با تهیه کننده دیگری تولید شود. آقای قاسمعلی هم ده سال پیش نگارش این سریال را به پایان رسانده بودند و همه اینها دست به دست هم داد تا آقای تخشید به عنوان یک کار خوبی که خودش هم تهیه کننده آن باشد انتخابش کند. در ادامه هم از طرف کامبیز دارابی که مجری طرح بود قرعه به نام من افتاد که کار را بسازم.
** غیر از شما گزینه دیگری هم برای کارگردانی این سریال داشتند؟ یا شما گزینه اول بودید؟
- نه گزینه اول نبودم و در این سالها به این نتیجه رسیدم که گزینه اول نیستم و بعد از تولید که حدود 8 ماه طول کشید، شبکه و تهیه کننده از سرعت و کیفیت کار بسیار راضی بودند.
** شما در این سالها بیشتر مینی سریال و یا سریالهای نهایت 20 قسمتی ساختید. کارگردانی سریالی در تعداد قسمتهای بالاتر و البته در فضای متفاوتتر برایتان دشوار نبود؟
- اغلب سریالهایم در قالب مینی سریال بودند و تا به حال سریالی به این بلندی از نظر تعداد قسمت نداشتم. در پاسخ به سوالتان هم باید بگویم معتقدم این یک امکان است برای اینکه شما فرصت بیشتری دارید تا با مخاطبتان ارتباط برقرار کنید و او را با داستان همراه کنید. کارهای قبلیم تا مخاطب با قصه و کاراکترها آشنا میشد، سریال تمام میشد. به همین خاطر فرصتی برایم بوجود آمد تا بتوانم در تعداد قسمتهای بالا با مخاطب همراه باشم و خودمان را هم محک بزنیم که در ۴۰ قسمت چطور میتوانم مخاطب را جذب کنم.
آقای تخشید اوایل چون خیلی تحربه تلویزیون دارد و سالها مدیر بودند از تعداد قسمتهای وارش نگران بودند و میگفتند ممکن است تا مخاطب با قصه ارتباط برقرار کند، تمام شود و حتی ۳۴ قسمت هم برای جذب مخاطب کم است و کارهایی که بیننده بیشتری جذب کرده بالای ۴۰ قسمت بوده است. من بیشتر در سینما کار کردم و به این دلیل که در سینما باید در ۹۰ دقیقه قصه تعریف کرده و آن را جمع کنی، مطمئن بودم که با توجه به نبض مخاطب میتوانیم با این سریال حتی در قسمتهای کمتر و در دو سه قسمت ابتدایی مخاطب را جذب کنیم. کما اینکه این اتفاق هم افتاد و در چند قسمت اول مخاطبان زیادی پیدا کرد و هیاهویی که ایجاد شد باعث بیشتر دیده شدن وارش شد. اما در حالت کلی اگر سریالی طولانیتر باشد تماشاچی بهتر قصه و شخصیتها را به خاطر میسپرد.
** متن پتانسیل ادامه دادن سریال را نداشت؟
- خوشبختانه متن این سریال از معدود متنهایی بود که قبل از شروع تصویربرداری به طور کامل و آماده در اختیارمان قرار گرفت و حتی بازنویسیها را تمام کردیم. به جز سه قسمت آخر که در حین تصویربرداری توانستیم آن را برسانیم تا پایان منطقی داشته باشیم و با همان حساسیتی که داشتیم قصه را تمام کنیم.
** با توجه به اینکه گفتید آقای تخشید به سریالهایی با تعداد قسمتهای بالا معتقد بود، چرا تعداد قسمتها را افزایش نداید؟
- الان هم نگاه کنید میبینید که هر قسمتی برای خودش قصهای دارد که در جایی شروع و در جایی تمام میشود و در نوع خود زیادهگویی نمیکند. برای مثال در چند قسمت پیش در یکی از قسمتها طلاق و خواستگاری و عروسی مجدد و سفر، فوت، کلاهبرداری و .. همه در یک قسمت اتفاق میافتد.
** ریتم قصه این سریال بسیار تند است.
- بله ریتم تند قصه و داستانکهایی که پشت هم گفته میشود، سرعت دارد. چون ممکن است تاثیر دراماتیکش در آینده مشخص شود که چرا روی بخشی از داستان تمرکز بیشتری داریم و روی بخشی نه. به همین خاطر دوست نداشتیم که پرگویی کنیم و به عبارتی به سریال آب ببندیم. البته این احتمال هم وجود دارد که تعداد قسمتهای زیاد به فضای کار هم لطمه بزند به همین خاطر گفتیم که قصه را به سرعت با پلانهای متنوع تعریف کنیم و این در فضای سریالسازی ما یک حُسن است. همچنین در این سالها ما با نمونههای مشابه در مقام داستان نه ساختار، مواجه بودیم. فیلم نامههایی که بخشی از آن به فضاهایی میپردازد که ربطی به قصه ندارند یا در حال زمینه سازی چیزهای دیگر است. اما این سریال در نوع نگارش هم متفاوت بود از این نظر که به راحتی وارد قصه میشد و نگران این نبود که باید پیش زمینه ای به مخاطب بدهد یا نه و بخشی از ابهامات مخاطب در تعامل و تقابل با شخصیتها و در فضایی که قصه روایت خود را پیش میبرد، روشن میشد.
** در ابتدای سریال وارش صحبتهای بسیاری درباره شباهت آن به سریال پس از باران شنیده میشد مخصوصا زمانیکه پای انتقام به میان آمد و شخصیتی که رحیم نوروزی بازی میکرد مشابه نقش فرخ در سریال پس از باران بود.
- اول اینکه من اصلا سریال پس از باران را ندیدم، اما قصه و فضای این کار را میشناسم و میدانم که همان زمان فضایی را در جامعه ایجاد کرده بود. معتقدم در منظر کلی هیچ کاری با کار دیگری قابل قیاس نیست. خیلی از سریالها هم به واسطه شباهت لوکیشنهایشان که فضاهای آپارتمانی است به یکدیگر شباهت دارند و به همین نسبت کارهایی که در لوکیشن اصلی آنها شمال است نیز میتوانند کنار یکدیگر قرار بگیرند.
** نقدهایی در این باره شنیدید؟
-نه درباره دیگر مسائل شنیدم. خیلیها در این مدت به من گفتند که شخصیت وارش نباید با گذشت ده سال تا این اندازه پیر شود!
** همانطور که در تیتراژ دیده میشود این سریال بر اساس یک رمان با نام مهاجران نوشته شده است؟
- بله، این سریال اقتباسی از رمان مهاجران است و ما آمدیم و وقایع و اتفاقات ایران را طوری به این قصه و فضا وصل کردیم. اگر میگفتیم که برای مثال قرار است شورشی در کشور برپا شود و این شورش به سقوط طبقه حاکم بینجامد، کسی این را باور نمیکرد که در ایران رخ داده باشد در صورتیکه انقلاب شده باشد که همه ذهنیتی درباره آن داشتند. درست است که از نظر زمانی این دو با یکدیگر هماهنگ نباشند. ما هم کلیت قصه را ایرانیزه کردیم. قصه درباره این بود که فردی از ایتالیا به آمریکا میرود برای اینکه ماهی بگیرد و عدهای مزاحمش میشوند و ما این را در قصه به این شکل آوردیم که از یک جای خشک به جایی سرسبز میرود.
** به همین خاطر قصه شما در شمال روایت شد؟
- شمال سمبلیک است، سیستان هم سمبلیک است. حتی ایرانی که در قصه روایت میشود واقعا ممکن است از نظر سیر تاریخی و زمانی مقداری با واقعیت مغایر باشد. اما از بستری که در ایران بوده و اتفاقهایی که مردم ایران از آن ذهنیتی دارند، ما در آداپته کردن فضا سعی کردیم به سمت باورپذیری مخاطب از قصه و فضا نزدیک شویم. بنابراین از نظر مضمون و فضا و اتمسفر قصه هیچ ارتباطی نمیتواند به پس از باران یا کارهای مشابه داشته باشد. اما از نظر بستر، مثل وقایع بیرونی و فضای سرسبز شمال میتواند با خیلی از کارها شباهت داشته باشد. اما خوشحالم که این کار با سریال خوبی مثل پس از باران مقایسه میشود. درباره رحیم نوروزی و شباهت نقشش به نقشی که در پس از باران بازی کرده بود هم به این دلیل که آن کاراکتر را با جزئیات ندیدم، واقعا نمیدانم.
** درباره بخشهای مربوط به جنگ و انقلاب چقدر تغییرات اعمال شد؟
- در آن رمان هم شخصیت اصلی به فضای جنگ داخلی آمریکا میرفت و زخمی و جانباز میشد و باقی زندگیاش را از سر میگرفت و این داستان بیشتر محملی بود تا کاراکترها مسیر زندگیشان تغییر کند و تمرکز بر روی کاراکتر شاید باعث شده باشد تماشاچی با این فضا ارتباط برقرار کند.
** با اینکه قصه این سریال در ۶۰ سال بحرانی ایران اتفاق میافتد، چرا ورود مستقیم به ماجرای انقلاب نداشتید.
-به این دلیل که تحلیلی در این باره نداشتیم و فرصت این کار هم نبود و وظیفه قصه ما ایجاب نمیکرد. هدف قصه وارش قرار دادن شخصیتها در موقعیتهای مختلف بود. ژانر این سریال چنین اجازهای به ما نمیداد چراکه عاشقانه تاریخی بود. پس بنابراین اگر قرار بود بخش انقلاب و جنگ در این کار پررنگ شود باز هم قصه عاشقانه به کار تزریق میشد تا با ژانر کلی قصه هماهنگی داشته باشد. انقلاب باعث میشود که عشق میان آدمها پنهان شود
** درباره انتخاب بازیگران این سریال توضیحی میدهید؟ نقش وارش که دو بازیگر برای ایفای آن انتخاب شدند و همچنین بهنام تشکر که در این سریال از فضای سریالهای کمدی فاصله گرفته است.
- معتقدم بازیگر بخش اساسی کارهای نمایشی است و دغدغه ذهنیم این است که چطور میتوانم بازیگری که در کارهای قبلی به شکلهای مختلف دیده شده، را به قالب دیگری ببرم. آقای تشکر هم از فضای کمدی وارد فضای جدیدتر شده که برای خودش و مخاطب هم جذاب بود و خوشبختانه به غیر از دو سه قسمت ابتدایی که مخاطب از او ذهنیتی نداشت در ادامه آنقدر خودش را به باور رساند که مردم دوستش داشتند و حتی بعد از مرگش از قصه مردم ناراحت بودند. هدایت هاشمی شهرام قائدی هم نقشهای متفاوتی در اینجا داشتند حتی بازیگرهای نوجوان. همه اینها در کنار هم مجموعهای از بازگران متنوع را برای ما رقم زد. مخاطب امروز ما خسته شده از چهرههایی که با اینکه خوب هستند اما مدام خود را تکرار میکنند.
انتهای پیام/
منبع: فارس
کلیدواژه: کارگردان تلویزیون رادیو سریال
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۵۲۸۴۱۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اوهام حشاشین مصری از خیام
مجموعه تلویزیونی حشاشین که در ماه مبارک رمضان امسال توسط رسانههای مصری با بودجهای بیش از ۱۳ میلیون دلار منتشر شد، دارای سوگیریهای فراوانی در مورد هر کدام از شخصیتهای این سریال بود به گونهای که میتوان در مورد هر کدام از کاراکترهای این نمایش نقدهای فراوانی نوشت.
طی این مدتی که از انتشار سریال حشاشین گذشته است، اندیشمندان علوم اسلامی، فقها، مورخان و تاریخ پژوهان، ادلهها و پاسخهای روشنی در مورد ادعاهای مذهبی در این تله تئاتر را ارائه کردهاند و بر همین اساس نیز نیازی به بازپرداخت به آن موارد در این وجیزه احساس نمیشود؛ اما به طور کلی قطعا از دید هر فرد مطلع و آگاه به علوم تاریخی، نمیتوان باور کرد که مردمان آن دوران، اطلاعی از مواد مخدر نداشتند و بر همین اساس مصرف مخدری به نام حشیش در این سریال همواره با شک و شبهههای زیادی در نوشتههای تاریخی همراه بوده است.
هر چند که به ادعای مارکوپولو به دستور رهبر حشاشین به گروهی از جوانان مواد مخدر میخوراندند، البته بسیاری از روایتها این ادعا را کذب میدانند؛ احتمالا حشاشین داروساز بودند به همین دلیل هم حشاشین نام گرفتند و این موضوع ارتباطی به مواد اعتیادآور نداشته است.
همچنین در مورد افسانه سه یار دبستانی نیز که در این سریال آمده که حکیم عمر خیام، حسن صباح و خواجه نظامالملک در دوران کودکی رفاقت با یکدیگر داشتند و سپس هر یک در بزرگسالی به راهی رفتند به گونهای که حسن صباح، رهبری فرقه اسماعیلیه را بر عهده گرفت؛ خواجه نظامالملک، سیاستمدار بزرگ دوران سلجوقیان شد و حکیم خیام، شاعر و اندیشمندی گوشهگیر شد که در آثارش اندیشههای نو و دلهره و اضطرابی از فلسفه هستی و جهان وجود داشت و همیشه دائمالخمر بود و به خوشگذرانی و عشرتطلبی میپرداخت! اما چنانکه محمدعلی فروغی در پیش گفتار تصحیح خود از خیام اشاره کرده است: «این داستان سند معتبری ندارد، و تازه اگر راست باشد، حسن صباح و خیام هر دو باید بیش از ۱۲۰ سال عمر کرده باشند، که بسیار دور از ذهن است؛ بهعلاوه، هیچیک از هم دورههای خیام هم به این داستان اشاره نکردهاند.»
سریال حشاشین با ساختار جعل تاریخ، نه مبتنی بر سندیت واقعی است و نه میتواند برداشتی آزاد از یک برهه تاریخی قلمداد شود و به نظر میرسد ساختار مشوش روایت و البته بزرگنماییهای اغراقآمیزش در راستای شیعههراسی و نیز القای پدرخواندگی ایرانیان در گروههای تکفیری همچون داعش است! سیاستی ناپخته که حتی مخاطبان عادی نیز به این میزان از کینهتوزی و عداوت پی میبرند و کیست که نداند گروهک تکفیری داعش از چه باورهایی برخواستند و چه حکامی حامی آنان بودند.
چرا پخش سریال حشاشین ممنوع شد؟ پخش این سریال به دلیل «تحریف تاریخ اسلام» و «ساخت مغرضانه سیاسی» در سکوهای اینترنتی کشور مجوز انتشار ندارند و در همین راستا، دلایل زیر برای حذف این سریال به نقل از سامان مرادحسینی، سخنگوی مجمع رصتا در ساترا منتشر شده است:
«ممنوعیت نمایش سریال «حشاشین» در ایران توسط ساترا صرفا از این باب نبود که بخواهیم از مشاهده این اثر توسط مخاطبان ایرانی جلوگیری کنیم بلکه از این جهت هم موضوعیت داشت که در مقابل تولید و انتشار اثری که چهره نادرستی از ایرانیها نمایش میدهد موضع گیری رسمی کنیم و نشان دهیم که درهای شبکه نمایش خانگی ایران به روی اثر ضد ایرانی باز نیست.»
«غیاثالدین ابوالفتح عمر بن ابراهیم خیام نیشابوری»، فیلسوف، ریاضیدان، ستارهشناس و شاعر رباعیسرای ایرانی از جمله کاراکترهای این نمایش است که متاسفانه با دیدگاهی مغرضانه، فردی عیاش و میخواره را به تصویر میکشد که هیچ چیز در دنیا برایش اهمیتی ندارد و فقط در پی عیش و نوش و خوشگذرانی بوده است! ادعایی بسیار نابخردانه و رذالتبار در حق مردی که افتخار جهانیان است.
صادق هدایت نخستین کسی در ایران دانسته شده است که برای تشخیص رباعیات اصیل خیام دست به کاری پژوهشی زده است؛ هدایت دو اثر با عناوین «مقدمهای بر رباعیات خیام» و کتاب «ترانههای خیام» منتشر کرده است. همچنین در سال ۱۳۲۱ خورشیدی نیز محمدعلی فروغی و قاسم غنی کتاب رباعیات حکیم خیام نیشابوری را منتشر کردند که در آن ۱۸۷ رباعی از میان رباعیات منسوب به خیام، اصیل تشخیص داده شدهاست؛ در این کتاب، دیدگاه افرادی که رباعیات خیام را دلیل کفر او دانستهاند نقد شده و بر دینداری و حیرت او در کار جهان و معمای هستی تاکید شده است.
بیراهه رفتن سریال الحشاشین مصری در پرداختن به شخصیت خیام از همان ابتدا مشخص است و انگار نویسنده این تله تئاتر نمیداند که شراب شعرایی همچون خیام، پیشتر از آنکه تاک و درخت انگوری باشد؛ وجود داشته و آنان را مست میکرد.
عجیب است که برخی بر این باورند که وقتی شاعری همچون خیام میگوید: مینوش که عمر جاودانی این است... و یا سایر شعرای ایرانی وقتی در اشعارشان از واژههایی همچون می، مطرب، ساقی، شراب بهره میگیرند؛ فقط معنای ظاهری را در مییابند! به طور مثال اگر گفته شود، «نمک» آیا صرفا منظور همان نمکی است که در طعام و غذاها استفاده میشود؟! پس آنگاه معانی نمک در چهره، در شعر، در لبخند و یا گلستان سعدی چه میشود؟
آیا این سریال در پی خصم با حقیقت نیست؟! و گرنه چطور میشود که به خاطر نویسنده و عوامل تهیه کننده مصری این تله تئاتر خطور کرده که بزرگمردی همچون خیام که در زمان خودش به «حجتالحق» معروف و امام و پیشوای فلاسفه زمان بود و بسیاری از فقههای دوران پای درس وی مینشستند؛ فردی مست و لاابالی و مشغول بادهگساری و عشرتطلبی بوده است؟
واقعیت آن است که مهمترین حرف دنیا در شراب مستی و بیخویشی است؛ اگر در ادبیات عرفانی این کهن دیار مضامین بی شماری از واژههایی همچون شراب وجود دارد به آن سبب است که دوای تمامی دردهاست به گونهای که دین، اخلاق، شرافت، شور و هنر و ... ما ایرانیان در گروی همین شراب الهی است که همچو خورشید میدرخشد.
عوامل ساخت این سریال با چه گستاخی، خیامی عشرتطلب و خوشگذران را به تصویر میکشند که در زمانه خویش، جانشین ابنسینا بود! حکیمی که بزرگترین پزشک دربار سلجوقیان بوده و در ریاضیات خدمات بینظیری به جهانیان عرضه کرده است؛ حتی در امر فلسفه هر چند که رسالههای کوتاهی به نگارش درآورده، اما از همان اندک مطالب نیز میتوان مبانی کلی حکمت اسلامی را دریافت کرد.
آیا فردی فاسق و بادهپرست، بوالهوس و لوده که دائمالخمر میتواند گاهشماری را ارائه دهد که میزان دقتش ۸۰۰ برابر تقویم گریگوری اروپاییها باشد؟ بهگونهای که وی بدین منظور، مدار گردش کره زمین به دور خورشید را تا ۱۶ رقم اعشار محاسبه کرد.
چه نیازی به این میزان از دقت بود؟ جزء این است که خیام را عاشق ریاضیات بدانیم به گونهای که یکی از برجستهترین کارهای وی را میتوان سر و سامان دادن و سرپرستی محاسبات گاهشماری ایران در زمان وزارت خواجه نظامالملک که در دوره پادشاهی ملکشاه سلجوقی (۴۲۶–۴۹۰ هجری قمری) بود، دانست؛ وی در ریاضیات، نجوم، علوم ادبی، دینی و تاریخی استاد بود.
نقش خیام در حل معادلات درجه سوم و مطالعاتش درباره اصل پنجم اقلیدس نام او را بهعنوان ریاضیدانی برجسته و سرآمد در تاریخ علم ثبت کرده است؛ نوپیدا کردن نظریهای درباره نسبتهای هم ارز با نظریه اقلیدس نیز از مهمترین کارهای خیام بشمار میرود.
خیام نخستین اندیشمندی بود که به تحقیق منظم علمی در معادلات درجات اول و دوم و سوم پرداخته و طبقهبندی تحسینآوری از این معادلات آورده است و در حل تمام صور معادلات درجه سوم منظما تحقیق کرده و به حل هندسی آنها توفیق یافته است و رساله وی در علم جبر، یکی از برجستهترین آثار قرون وسطایی و احتمالا برجستهترین آنها در این علم است؛ او نخستین کسی بود که نشان داد معادله درجه سوم ممکن است دارای بیش از یک پاسخ باشد یا این که اصلا جوابی نداشته باشند.
همچنین خیام موسیقی را نیز واکاوی کردهاست و در رساله «القول علی اجناس الذی بالاربعه» مساله تقسیم یک چهارم را به سه فاصله مربوط به مایههای بینیمپرده، با نیمپرده بالارونده، و یک چهارم پرده را تشریح کرده است.
چقدر سادهلوح هستند افرادی که میپندارند خلاصه تمامی سخنان حکیم عمر خیام این است که انسان هرگاه دل آزرده و غصهدار شد، شراب بنوشد و خوشگذرانی کند! با کمی تامل میتوان به این نکته پی برد که اولا این مطلب مهمی نیست و همه عوام بدان آشنایی داشته و در تمام اروپا بدان عمل میکنند؛ ولی نکته اینجاست که چرا اندیشمندان و بزرگان مغرب زمین به این میزان شیفته خیام شدهاند؟ آیا آنان نیاز به اصطلاح فتوای، شخصی همچون خیام برای شرابخوری دارند؟ پاسخ سوال مشخص است؛ آنان بدین دلیل شیفته خیام هستند که مطلب بسیار مهمی را بیان کرده است که باید موشکافته و اندیشمندانه بدان پرداخت.
در آخر یاد ضربالمثلی کنیم که میگوید «یک سوزن به خودت بزن، یک جوالدوز به مردم»! قطعا مسوولان و متولیان فرهنگی کشورمان میدانند که در دوران «جنگ روایتها» { علم ارتباطات و فرصت اندک رسانههای داخلی } هستیم که در این امر بایستی همانند دوران دفاع مقدس از جان و دل برای آن کار کرد، اما به نظر میرسد دیگران با جعل روایات و تحریف تاریخ دارند گوی سبقت را میربایند و شاید تا چند سال دیگر همانگونه که مولانا و نظامی را از ایرانیان جدا کردند؛ سعدی، عطار، شبستری، خواجوی کرمانی و حافظ و ... را هم با تحریف و جعل حقیقت، چهرهای متفاوتتر از آنی که هستند ارائه دهند!
یادآور میشود هم اکنون نزدیک به یک دهه است که از تصویب پروژه فیلمنامه سعدی به عنوان الف ویژه در صداوسیما میگذرد، اما تا کنون حتی یک گام نیز در این زمینه برداشته نشده است و فیلمنامه «سعدی» هشت سال است در تلویزیون خاک میخورد.
منبع: ایرنا
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردی