Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «رویداد24»
2024-05-07@00:38:26 GMT

سریال «عاشقانه ۲» چه زمانی ساخته می‌شود؟

تاریخ انتشار: ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۷۷۸۴۴۴۱

سریال «عاشقانه ۲» چه زمانی ساخته می‌شود؟

رویداد۲۴ منوچهر هادی با سه فیلم اجتماعی نام خودش را به عنوان یک کارگردان جوان در لیست کارگردان‌های سینمای ایران ثبت کرد. پس از آن، اما او «من سالوادور نیستم» را ساخت که با بازی رضا عطاران و یکتا ناصر توانست عنوان پرفروش‌ترین فیلم سال ۹۴ را از آن خود کند و بعد از این فیلم منوچهر هادی هر چه ساخت با استقبال مخاطب روبه‌رو شد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

هرچند از طرف طیف مخاطب جدی‌تر سینمای ایران با انتقادات بسیاری روبه‌رو شد. منوچهر هادی که سال پیش با سریال «عاشقانه» بخت خود را در شبکه نمایش خانگی آزموده بود و بعد با «رحمان۱۴۰۰» باز هم می‌رفت تا رکورد پرفروش‌ترین فیلم سال را بزند، در این روز‌ها که به خاطر شیوع کرونا استقبال از وی‌اودی‌ها و سریال‌های نمایش خانگی بالا رفته، سریال «دل» را به مخاطب عرضه کرده و به گفته خودش سریالش در هر قسمت رکورد قسمت قبل خود را می‌شکند. این درحالی‌است که این سریال هم با انتقادات بسیاری روبه‌رو شده است. از ریتم کند تا انتخاب بازیگران سریال مواردی هستند که اغلب مخاطبان این سریال در شبکه‌های اجتماعی درباره‌اش می‌نویسند. در این گفتگو که در قالب گفت‌وگوی لایو کافه‌خبر انجام شد سعی کردیم بخش زیادی از این انتقادات را با منوچهر هادی در میان بگذاریم و پاسخ او را بشنویم.

قبلا در یک گفتگو درباره اینکه چطور فیلم و سریال پربیننده می‌سازید اشاره‌ای به فرمول امیر قلعه‌نویی داشتید.

این مثال را یادم هست که یک مربی مثل آقای قلعه‌نویی که یک زمانی در هر تیمی که می‌رفت نتیجه می‌گرفت؛ اولین تیمی که رفت تیم خوبی هم همراهش بود. هم مربی‌هایی که در کنارش بودند، هم مشاوران باشگاه و هم بازیکن‌های خوب همه باعث موفقیتش شدند. بعد از آن وقتی که می‌خواست به تیم دیگری برود اطرافیانش و حتی چندتا از بازیکن‌ها را با خودش می‌برد یا سراغ تیمی می‌رفت که بازیکن‌هایی در آن سطح داشته باشند و با تفکرات و اندیشه‌هایی که داشت آن تیم را هم اول می‌کرد. از نظر من، چون فوتبال هم بازی می‌کنم، فوتبال و سینما تشابهات زیادی دارند. بیشتر از همه تایم فیلم سینمایی است که ۹۰دقیقه است و فوتبال هم ۹۰دقیقه است. بعضی فیلم‌ها ممکن است طولانی‌تر شوند، فوتبال هم ممکن است به وقت اضافه بکشد. در سینما حرفه‌ای‌ها کار می‌کنند، در فوتبال حرفه‌ای هم حرفه‌ای‌ها هستند و این رقابت را سخت می‌کند؛ به خصوص در بخش مدیریت، هدایت، کارگردانی یا مربیگری. من فعلا فیلم تجاری می‌سازم و سریال برای مردم می‌سازم، در این راه وقتی برنده‌ای که مخاطب داشته باشی. نمی‌گویم صرفا کسی که مخاطب داشته باشد برنده است. اصلا این جمله را قبول ندارم. خیلی از فیلمساز‌هایی که فیلم‌هایشان فروخته پشت همین فروش و مخاطب پنهان می‌شوند درصورتی‌که باید اشکالات کار را هم ببینیم. ممکن است یک فیلمی بسازی که بی‌محتوا و بی‌مغز باشد هیچ جنبه آموزشی هم نداشته باشد، اما بفروشد. ممکن است در یک فیلم از فاکتور‌هایی استفاده کنی که صرفا برای فروش باشد. من موافق این نیستم. من می‌گویم فیلم هم باید بفروشد هم چیزی برای ارائه به مخاطب داشته باشد.   جنبه آموزشی و سرگرمی خوب و مفرح داشته باشد یا اگر عاشقانه می‌سازی عاشقانه‌ای باشد که بالاخره دو نکته داشته باشد. وقتی فیلم می‌سازی «سالوادور»، «آینه بغل» و «رحمان ۱۴۰۰»، سریال می‌سازی «دلدادگان»، «عاشقانه»، «خداحافظ بچه» و «دل» و همه این‌ها پرمخاطب می‌شوند، شاید غریزی در وجود من است یا علمش را دارم، بالاخره یک چیزی هست. یک موقع هست یک فیلم از تو می‌فروشد شاید یک اتفاق باشد مثل یک سالی که ما کره جنوبی را ۶-۲ بردیم. یک دوره‌ای بود که بهترین دوره تیم ملی بود و جماعتی اتفاقی دور هم جمع شده بودند که هیچ دوره‌ای اینقدر بازیکن فوتبال خوب با هم نداشتیم.

وقتی کارنامه‌ات را مرور می‌کنیم به نظر می‌رسد شاید سلیقه فیلمسازی خودت این مدل فیلم‌ها نیست و اگر قرار باشد مطابق سلیقه خودت بسازی شاید «کارگر ساده نیازمندیم» بسازی، ولی چندسالی است که بیشتر تجاری می‌سازی.

هر فیلمسازی دوست دارد فیلم هنری بسازد. برای اعتبارش و نشان دادن همه استعدادهایش. ولی متاسفانه شاید این چیزی که می‌خواهم بگویم احساس شود که توجیه فیلم‌هایی مثل «عاشقانه» و «سالوادور» باشد که به موقع از این‌ها هم دفاع می‌کنم و می‌گویم چقدر سخت‌تر است کار کمدی بسازی یا سریال بسازی و پربیننده‌ترین سریال تاریخ نمایش خانگی باشد. چه «عاشقانه» و چه «دل». می‌توانید از فیلیمو بخواهید آمار تماشای سریال را به شما بدهد. رقبای ما هم همه رقبای خوبی هستند. این حتما یک فرمولی دارد، اندیشه‌ها و تفکراتی پشتش است. من به عنوان فیلم اول «قرنطینه» را ساختم، بعد از آن ۲۰تا تلفیلم ساختم که همه اجتماعی بود و جز بهترین تلفیلم‌های تلویزیون بود. خیلی پیشنهاد داشتم از طرف تهیه‌کننده‌ها. هر فیلمسازی دوست دارد اجتماعی کار کند و معضلات اجتماعش را بازگو کند، اما سرمایه‌گذار شخصی برای کار اجتماعی به راحتی جذب نمی‌شود. اگر سرمایه‌گذار بخواهی بیاید باید به او دروغ بگویی. در این روز‌ها یک فیلم اجتماعی خوب با بازیگر‌هایی مثل حامد بهداد، شهاب حسینی، نوید محمدزاده، پریناز ایزدیار، ترانه علیدوستی و ... هزینه بالایی دارد. با یک گروه حرفه‌ای با یکی دو بازیگر در این سطح یک فیلم اجتماعی شش تا هفت میلیارد هزینه‌اش می‌شود.   سرمایه‌گذار‌ها پیش من می‌آیند و می‌گویند اصل پولمان هم برگردد ما راضی هستیم، ولی یک درصد اگر بخواهم به دروغ وعده‌ای بدهم این کار را نمی‌کنم. با اینکه چه در کار کمدی و چه در کار اجتماعی بلدم چه کنم که پول سرمایه‌گذار دربیاید. مگر اینکه اتفاقی غیرقابل پیش‌بینی رخ بدهد. صبح فیلم روی پرده باشد، بعدازظهر کل ایران فیلم را پایین بکشند. ولی من نمی‌روم به سرمایه‌گذار بگویم یک فیلمنامه اجتماعی می‌نویسم که مثلا ۴۰میلیارد بفروشد یا تو ۷میلیارد هزینه کن، فیلم من حتما ۲۱ میلیارد می‌فروشد که اصل پولت برگردد. وگرنه فیلم اجتماعی بلدم و ساختم. «کارگر ساده نیازمندیم»، «زندگی جای دیگری‌است» و «یکی می‌خواد باهات حرف بزنه» که جایزه کارگردانی جشنواره بین‌الملل گرفتم و یکتا سیمرغ گرفت و کلی هم جشنواره خارجی رفتم و آمدم؛ بنابراین من هم بلدم اجتماعی بسازم، البته تو باید آنقدر توانایی داشته باشی مثل این دوست جدید و جوانمان که «شنای پروانه» را ساخت محمد کارت، دمش گرم، یا مثل سعید روستایی، محمدحسین مهدویان، یا آقای اصغر فرهادی که اجتماعی می‌سازند و فروش هم دارند. دمشان گرم. سخت‌ترین کار دنیا را انجام می‌دهند. بخش خصوصی، فیلم اجتماعی بسازی و اینقدر هم مخاطب داشته باشی. دارم تلاش می‌کنم فیلمنامه خوب و درجه یکی به دستم بیاید که مطمئن باشیم هم در جشنواره موفق می‌شود و هم در گیشه. تقریبا سوژه‌اش را هم پیدا کردم، فیلمنامه هم آماده است. در بخش خصوصی می‌سازم. فیلم دولتی هم نمی‌سازم. با بودجه فارابی، اوج و ... یا هر پول بیت‌المال دیگری فیلم نمی‌سازم.

خیلی به شما انتقاد شده که می‌گویند همه این جنس فیلم‌ها از «سالوادور» شروع شد که البته خوب هم فروخت و شاید اقتصاد سینما را حتی در بخشی نجات داد، اما می‌گویند شما مبدع این نوع سینما بودی که حتی در انتقاد به آن عنوانی مثل بدتر از فیلمفارسی را به کار می‌برند.

فیلمنامه «سالوادور» را آقای رضا مقصودی نوشته بود. قرار بود محمدحسین لطیفی بسازد، نشد. بعد قرار بود مسعود اطیابی بسازد نشد. خلاصه قسمت ما شد. ما نیامده بودیم که شیوه جدیدی در فیلمسازی رواج دهیم یا مثلا از فیلمفارسی تقلید کنیم. تم آن فیلم جابجایی بود، تمی که خیلی سال‌ها قبل از انقلاب و بعد از انقلاب کار شده و همیشه هم اگر بقیه قواعد را درست رعایت کرده باشند در گیشه جواب داده. آن فیلم هم در نوع خودش حداقل آمد رکورد تاریخ سینما را در فروش شکاند و مخاطب میلیونی داشت. آن آقایی که در بخش خصوصی فیلم اجتماعی می‌سازد، سرمایه‌گذار را بیچاره می‌کند و از سینما فراری می‌دهد و فیلمش نه در فستیوال موفق است نه یک جشنواره خارجی می‌رود و نه در فجر موفق است و دیگر هم نمی‌تواند فیلم بسازد، آن کار کار درستی است یا فیلمی مثل «سالوادور»؟ من احساس می‌کنم «سالوادور» فیلم مقدسی است در این زمینه. حداقل اگر یادتان باشد ۴۸ساعت متوالی در بعضی روز‌ها روی پرده بود. ما که نه تبلیغات داشتیم نه بلیت به کارمندان دولت می‌دادیم.

تبلیغات داخلی آنچنانی نداشتید.

خارجی هم نداشتیم. آن زمان فیلم‌های دیگر هم بودند. ما دو هفته تبلیغات جم داشتیم که همه فیلم‌ها داشتند چرا بقیه نفروختند؟ خود فیلم باید یک چیز‌هایی داشته باشد، البته تبلیغات هم کمک می‌کند، اکران عید هم مفید است و ... در سینما همه چیز مهم است. اینکه بگویی، چون اسمش سالوادور بود یا، چون در برزیل فیلمبرداری شده بود یا هنرپیشه زن داشت یا ریوالدو در آن بود فروخت، هر کدام از این‌ها به تنهایی غلط است. من می‌گویم یک مجموعه باید در کنار هم قرار بگیرد و هدایت درست بشود و اکران خوب بگیرد تا بفروشد. در زمانی که «سالوادور» اکران بود «ابد و یک روز» هم فکر می‌کنم بود که آن هم خوب فروخت، ولی فیلم ما پرفروش‌ترین فیلم سال شد. حداقل من می‌گویم اگر آن فیلم را ساختم گیشه را رونق داد. سالن‌دار‌ها به من زنگ می‌زدند و تشکر می‌کردند که بعد از چندماه ضرر رونق گرفته‌اند. حداقل آن فیلم این کار را انجام داد و هیچ ادعای دیگری هم نداشت ضمن اینکه بدآموزی هم نداشت. شوخی‌های جنسی یا هزارجور شوخی که به هر قیمتی بخواهیم بخندانیم که نداشتیم.

می‌گویند در ادامه فیلم‌هایی که از این جنس ساخته شد سطح سلیقه مخاطب را پایین آورد. این را قبول دارید؟

نه. مخاطب «ابد و یک روز» هم می‌بیند، «مغز‌های کوچک زنگ زده» هم می‎بیند. هر فیلمی اگر در قاعده خودش، در فاکتور‌هایی که باید رعایت کند درست جلو برود و مخاطب را هم بتواند در نظر بگیرد به نظر من موفق است.

ایرادی که بسیاری از افراد به سریال شبکه نمایش خانگی «دل» می‌گیرند، شاید سبک ساخت این سریال و نوع استفاده از موسیقی و حجم ترکیب تصویر، دیالوگ و موسیقی است که خیلی در سریال‌های داخلی رایج نبوده است، حتی یک عده از دوستانی که در شبکه نمایش خانگی سریال می‌سازند نیز معتقدند در سریال «دل» کم‌فروشی هست و خیلی‌ها هم دنبال این هستند که بدانند چرا اصل داستان کم است؟
نکته‌ای که وجود دارد این است که بیننده فکر می‌کند تنها یک کلیپ سه دقیقه‌ای می‌بیند. اما برای ساخت آن کلیپ شاعر باید شعر بگوید، خواننده روی کلیپ بخواند و ضبط کند و تمام این موارد وقت بیشتری را از من می‌گیرد تا بخواهم سه دقیقه، دو بازیگر را کنار یکدیگر قرار دهم و آن‌ها مقابل هم بایستند و دیالوگ بگویند. ضبط سکانس‌هایی که دو بازیگر دیالوگ دارند برای من سخت نیست، من حتی روزی پانزده دقیقه هم از این مدل ضبط داشتم. اما کار کلیپ خیلی سخت‌تر است. این سختی هم در کار مونتاژ وجود دارد، هم بسیاری از اوقات ما برای ساخت کلیپ، یک‌سری پلان ضبط کردیم و اینگونه نیست که ما در کلیپ‌ها از پلان‌های آرشیوی استفاده کنیم، این کلیپ‌ها کار ما را زیادتر کرده است، ضمن اینکه ژانر عاشقانه کلیپ و موسیقی می‌طلبد.   یک زمانی هست که کار پلیسی، اکشن و یا تاریخی است، من هیچ‌گاه وسط آن کلیپ نمی‌گذارم تا خواننده بخواند، چون هیچ منطقی در این باره وجود ندارد. سوالی که مطرح می‌شود این است که چرا سریال «دل» تا این اندازه مخاطب دارد؟ چرا کار‌های دیگر این حجم از مخاطب را ندارد؟ آن‌ها که مانند ما کلیپ نساخته‌اند. ریتم کُند، در ذات این کار است؛ یک نفر عاشقانه در کافی شاپ نشسته و مشغول صحبت است، این وسط بلند شود چند لگد هم بزند؟ چنین چیزی امکان ندارد. وقتی دو نفر مشغول صحبت عاشقانه هستند یا یک نفر به دیگری پیشنهاد ازدواج می‌دهد چگونه می‌توان ریتم را تند کرد. مثلا در سریال به کارکتر رسا تجاوز شده و کسی هم نمی‌داند چه کسی این کار را انجام داده، بیاییم در خیابان تعقیب و گریز راه بیندازیم تا متجاوز را پیدا کنیم؟ نه قصه اینگونه است و نه اجرای این موضوع هیجان و ریتم تند را می‌طلبد. من در هر صورت در دکوپاژ و فیلمسازی، از قصه الهام می‌گیرم.   قصه است که به من می‌گوید چگونه کار کنم، دکوپاژ من تابع قصه است. البته خیلی از مخاطبان ما نسبت به سریال انتقاد دارند، ما هم انتقادشان را می‌پذیریم، ولی اگر کلیپی ساخته شده متناسب با آن صحنه بوده، اگر موسیقی زده شده متناسب با آن موقعیت و صحنه بوده. فیلمنامه‌ای دست من رسیده که بسیار آن را دوست داشتم و دلیل دوست داشتنم هم این است که بدون تبلیغات، سریال بین مردم جا افتاده و مورد پذیرش مردم قرار گرفته است. این درحالی است که سریال‌های دیگری هم هست، برنامه‌های تلویزیون و سریال‌های تلویزیون هم بودند و با خانه‌نشینی مردم به خاطر کرونا، هزاران فیلم وسریال و شبکه ماهواره‌ای و غیر ماهواره‌ای در اختیار مردم قرار داشت که مردم می‌توانستند آن‌ها را انتخاب کنند و ببینند؛ ولی آمار ما دوباره رکورد شکست. در ابتدا خودمان رکورد زدیم، بعد قسمت هفدهم با بیست و پنج میلیون دقیقه در فیلیمو رکورد زدیم، این رقم در قسمت نوزدهم به بیست و شش میلیون دقیقه رسید و بارهم در قسمت بیستم رکورد قبلی خودمان را شکستیم. این نشان می‌دهد که سریال مخاطب دارد که چنین اتفاقی می‌افتد.

یعنی خودتان رکورد خودتان را می‌شکنید!
سریال‌های دیگر فعلا اندازه ما بازدید نداشته‌اند. البته من هم سریال «کرگدن» و هم سریال «هم‌گناه» را می‌بینم و واقعا از آن‌ها لذت می‌برم، اما اساسا ژانر آن‌ها یک ژانر دیگر است. مثلا سریال «هم‌گناه» قصه دزد و پلیس است که مناسبات آن به خوبی رعایت شده و این به خاطر مصطفی کیایی است که کارش را به درستی بلد است؛ البته این سریال در ابتدای راه است و به مرور زمان قطعا بالا می‌آید و به ما هم می‌رسد چه بسا رکورد ما را نیز بشکند. اما مهم این است که کار‌ها دیده شوند و مردم دوست داشته باشند. مشکلی که وجود دارد این است که عده‌ای می‌نشینند پای تلویزیون و هر چیزی را که می‌بینند نقد می‌کنند. ماشاالله که در همه زمینه‌ها هم قاضی زیاد داریم. یک نفر می‌آید کارشناسی دقیق انجام می‌دهد، نقدش نقد مثبتی است و می‌گوید ایراد کار اینجاست، من قطعا آن را می‌خوانم و سعی می‌کنم نکات مثبتش را هم در فیلمبرداری اعمال کنم، ولی یک عده از همان ابتدا با ادبیات زشت و حرف‌های رکیک به سمت سریال حمله می‌کنند که مشخص است یا فرد از این ناراحت است که چرا خودش این نقش را بازی نکرده است یا ناراحت است که چرا منوچهر هادی پرکار است، یا ناراحت است که چرا ما این‌قدر مخاطب داریم.   منی که کارگردان سریال هستم نمی‌توانم در خیابان راه بروم، چون با حجم عظیمی از استقبال مواجه می‌شوم خب فرض کنید چه اتفاقی برای بازیگران می‌افتد. همه سریال را دیده‌اند و هرکسی که ما را می‌بیند تعریف و تمجید می‌کند. البته عده‌ای از ریتم کار ناراضی هستند.
ریتم سریال نسبت به سریال‌هایی که در تلویزیون یا در شبکه نمایش خانگی پخش می‌شود نامتعارف است و شما این ریتم معمول را به نوعی شکانده‌اید و عده‌ای از ان خوششان می‌آید و عده‌ای هم مخالف آن هستند.
این سریال یکی از کار‌هایی بود که من صد درصد به فیلمنامه متعهد بودم و محال ممکن است در این سریال حتی یک سکانس را پیدا کنید که من تغییری در آن ایجاد کرده باشم. عده‌ای قسمت بیستم را می‌بینند و می‌گویند‌ای بابا بیست قسمت گذشته هنوز هیچ اتفاقی نیفتاده است. خب مگر چه اتفاقی قرار است بیفتد؟ به یک نفر تجاوز شده، به یک نفر شک شده، دنیال همه رفتند، یک نفر عاشق یک فرد دیگر شده، هزار اتفاق در قصه به وجود آمده است.
البته از قسمت سوم تعمدا ریتم سریال کندتر شد و آن حالت گمراهی که برای مخاطب می‌گذاشتی یک مقدار سخت بود.
مخاطب حال حاضر، یک مخاطب باهوش است و مانند ده سال گذشته نیست که تو بتوانی به مخاطب رکب خوب بزنی، رکبی که بتوانی برای درام او را غافلگیر کنی و مخاطب سال ۱۳۹۹ آن‌قدر فیلم و سریال دیده که غافلگیر کردنش چه در اجرا و چه در نوشتن بسیار سخت است. زمانی که یک کاری مانند سریال «پایتخت۶» می‌آید و این همه مخاطب و نقد دارد یعنی در نهایت موفق بوده است. همه این اتفاق که برای محسن تنابنده یا احمد مهرانفر که نیست، پس چرا بقیه کارهایشان اندازه «پایتخت» دیده نمی‌شود؟ چون سریال کارش را درست انجام می‌دهد و مخاطب هم از آن استقبال می‌کند. البته در این میان هم نقد‌هایی به آن وارد می‌شود که برخی از این نقد‌ها درست و به جا است و برخی از این نقد‌ها می‌تواند سلیقه‌ای باشد. به نظر من باید یک سریال را تا انتها دید بعد درباره آن قضاوت نهایی را انجام داد.
شما در اینستاگرام یک بخشی از قصه را لو داده بودی، همان بخشی که نوشتید اگر قسمت‌های قبل را خوب دیده باشید در قسمت بیستم متوجه می‌شوید که تجاوز کار چه کسی بوده است.
من فکر می‌کردم در قسمت بیست مخاطب صددرصد متوجه می‌شود که کار چه کسی است و در قسمت بیست‌ویک رسما نام فرد به زبان آورده می‌شود. اما من امروز تعداد زیادی کامنت داشتم که از من پرسیده شده بود بالاخره تجاوز کار چه کسی بوده است؟ و به احترام آن یک عده‌ای که هنوز متوجه نشدند یک هفته دیگر هم صبر می‌کنیم تا مشخص شود. اساس فیلم این است که شما یک گره‌ای را ایجاد می‌کنید و آن را آرام آرام باز می‌کنید. در سریال بالاخره باید یک‌سری موانع ایجاد شود، من فکر می‌کنم همین که رفته رفته مخاطب ما بیشتر می‌شود یعنی به مرور زمان بیشتر آن را پسندیده‌اند. اگر بازدید یک قسمت از قسمت دیگر کمتر بود، من می‌پذیرفتم که مخاطب از یک جایی خوشش نیامده، اما اینکه قسمت به قسمت بیننده بیشتر می‌شود یعنی کاملا آن را پسندیده.
یکی دیگر از انتقاد‌هایی که به این سریال شده بود و شما هم در اینستاگرام با یک پست پاسخ انتقاد‌ها را دادید، ماجرای سن خانم ساره بیات بود، درباره اینکه چرا این انتخاب‌ها را داشتید توضیح می‌دهید؟
موضوعی که وجود دارد این است که وقتی کار در شبکه نمایش خانگی انجام می‌شود، هم سرمایه‌گذار و هم مخاطب دنبال بازیگر چهره می‌گردد و ما متاسفانه تقریبا بازیگر چهره بین بیست تا بیست و پنج سال نداریم و من اگر بخواهم بازیگر تازه‌وارد و جدید بیاورم بحثی که پیش می‌آید این است که نزدیک سی میلیارد هزینه برای یک سریال چهل قسمتی می‌شود، حالا اگر بازیگر چهره نداشته باشد می‌شود پانزده میلیارد، اما ممکن است نفروشد. حتی سریال‌هایی که در آن ستاره کم است قطعا بازیگران دیگر، بازیگران درجه یک تئاتر هستند و مهم این است که هم بازیگر تئاتر، هم متوسط و هم چهره با هم ترکیب شوند تا یک تیم خوبی تشکیل شود و هرکسی جای خودش بنشیند.
در کل درباره انتخاب بازیگران سریال «دل» انتقادات زیادی به شما می‌شود.

تو ممکن است به عنوان کارگردان برای هر نقش چهار، پنج گزینه داشته باشی. البته در این سریال اکثر بازیگر‌ها گزینه‌های ابتدایی ما بودند و اگر دوباره هم می‌خواستم این سریال را بسازم انتخاب‌هایم همین‌ها بود. این دفاع الکی نیست، دیالوگ توجیهی هم نیست. الان اشکال کار انتخاب بازیگر‌های ما چیه؟ انتخاب بازیگر سلیقه است. یک سری مثلا می‌نویسند ساره بیات برای این نقش مناسب نبود. از نظر ما بود. به حرفشان احترام می‌گذاریم، ولی تو اگر بخواهی یک فیلم بسازی فراخوان بدهی و از کل مردم نظرسنجی کنی که فلانی برای این نقش مناسب است یا نه که نمی‌شود. ما ساره بیات را برای این نقش مناسب دانستیم و کارش را هم درست انجام داده و خیلی هم برای این نقش زحمت کشیده، اما به ذائقه بخشی از مخاطب‌ها خوش نیامده. کما اینکه سریالی که من کارگردانی کردم خیلی‌ها دوست ندارند.

با سعید راد، بیژن امکانیان و خانم بایگان کار کردید که بخشی از نوستالژی سینمای دهه پنجاه و شصت هستند.

در هر صورت برای نقش پدر‌ها و مادر‌ها باید بازیگر‌هایی انتخاب می‌کردیم که سنشان به بازیگر‌های جوان ما بخورد. نزدیکی‌شان به نقش هم مهم بود. فیلمنامه را هم دادیم خواندند دوست داشتند و انتخاب ما هم بودند و بازی کردند. خیلی هم با خاطره خوب کار را تمام کردیم.

از این تجربه راضی بودی؟

خیلی. اینکه کار دیده می‌شود مهم است.

بیژن امکانیان بعد از مدت‌ها یکی از بهترین نقش‌ها را ایفا کرده است.

برای اینکه خیلی برای کارش زحمت کشید و خیلی برایش جدی بود. همه بازیگر‌ها همین بودند. من که خودم از انتخاب بازیگر‌ها و نتیجه کار تا اینجا راضی بودم و مطمئنم در ادامه همانطور که تا الان پیش‌بینی کرده بودم رفته به رفته مخاطبمان بیشتر شده و میزان رضایت بالا رفته از اینجا به بعد هم همینطور باشد و این سریال فکر می‌کنم سریال تاریخی برای مخاطب این مدیوم باشد.

در این روز‌های شیوع کرونا گفته می‌شود که فروش دی وی دی خیلی پایین آمده. این به فروش شما ضربه زده؟

هر هفته دی وی دی منتشر می‌شود و مخاطب خودش را دارد. از طرفی در وی او دی مخاطب بیشتر شده. اساسا این اتفاق باعث شد که بازار وی‌اودی‌ها رونق بگیرد و استقبال از آن بیشتر شود. رفته رفته فروش دی‌وی دی منسوخ می‌شود.

چند قسمت از سریال مانده؟

به نیمه کار رسیدیم و فکر کنم نوزده، بیست قسمت مانده.

با «عاشقانه» چه می‌کنید. فصل دوم را می‌سازید؟

از قبل برای ساخت فصل دوم «عاشقانه» متعهد هستیم و قرارداد داشتیم. در حال نگارش فیلمنامه هستند. یک مقدار حساسیت روی آن سریال بالاست. ارشاد هم لطف کردند نهایت همکاری را با ما داشتند و از طرف شورا هم یک مشاور به ما دادند که از ابتدا کنار ما باشد که ان‌شالله کار را شروع کنیم. اولین کاری که به صورت جدی در دست داریم «عاشقانه» است.

با توجه به مشکلات خانم افشار تغییر بازیگر خواهید داشت؟

برای نقش ایشان صددرصد. ایشان خودش قصد ندارد به ایران برگردد. اساسا باید اول به ایران بیاید ببینیم تکلیف خودش چه می‌شود. فعلا قصد ندارد به ایران بیاید تا زمانی که آماده بشویم اگر مشکلش حل شد که خودش بازی می‌کند اگر هم حل نشد که بازیگر جایگزین می‌گذاریم. منبع: خبرآنلاین لینک کوتاه: کپی در کلیپ بورد کپی لینک خبر های مرتبط

منبع: رویداد24

کلیدواژه: رویداد24 سریال عاشقانه سریال شبکه نمایش خانگی انتخاب بازیگر فیلم اجتماعی برای این نقش قسمت بیست مخاطب داشته سرمایه گذار منوچهر هادی داشته باشی بازیگر ها هم بازی یک فیلم فیلم ها حرفه ای آن فیلم یک نفر عده ای روز ها چه کسی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.rouydad24.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «رویداد24» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۷۸۴۴۴۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

کارکرد انتقادی فیلم‌های مستند کمرنگ شده است

سعید الهی، تهیه‌کننده مستند «قوی‌دل» گفت: کارکرد راهبری و انتقادی آثار مستند در حال فراموشی و کمرنگ شدن است. متاسفانه شاهد تولیداتی غیرجذاب و منفعل هستیم.

به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، سینمای مستند در طول چند سال اخیر فراز و نشیب‌های زیادی را پشت سر گذاشته است؛ از یکسو مطالبه‌گر بودن این حوزه، باعث افزایش انتظارات از آن شده، اما حمایت‌های ضعیف از آن شرایط سختی را برای ادامه کار مستندسازان به وجود آورده است.

اگر پای صحبت مستندسازان بنشینید، سخنان قابل تأملی را بر زبان می‌آورند؛ هزینه‌های تولید به شدت بالا رفته، اما برآورد‌ها افزایش‌های حداقلی داشتند. علاوه بر این، محدودیت‌های ورود به بسیاری از موضوعات اجتماعی اقتصادی کار سوژه‌یابی برای بسیاری از مستندسازان را سخت کرده است. اما در نقطه مقابل منتقدین نیز معتقدند که سینمای مستند کارکرد‌های پیشین خود در حوزه نقد اجتماعی و مطالبه‌گری را تا حدودی از دست داده و ضعیف‌تر شده است.


در بررسی پرونده "باید‌ها و نباید‌های سینمای مستند در سال ۱۴۰۳" گفت‌وگویی با سعید الهی داریم. او از تهیه‌کنندگان شناخته شده کشور است که با ۲ اثر در چهل و دومین جشنواره فیلم فجر حضور داشت؛ مستند «قوی دل» که توانست جایزه بهترین مستند را از آن خود کند و پیش از این نیز در جشنواره سینما حقیقت تحسین شده بود و فیلم سینمایی «میرو». مستند قوی دل این روز‌ها در بخش هنر و تجربه اکران می‌شود.

الهی ضمن اشاره به اهداف و کارکرد فیلم‌های مستند در اصلاح و ارتقای رفتار‌های اجتماعی گفت: مستند با تکیه بر شواهد بصری می‌بایست در مسیر روشنگری و اطلاع رسانی، نگاه مخاطب را نسبت به یک موضوع یا پدیده متمرکز کرده و مردم را به کشف‌های جدید از مفاهیم مرتبط با خود ترغیب کند.

وی با نقد شرایط فعلی در حوزه تولید فیلم مستند اظهار داشت: ماهیت اصلی مستند برخلاف آثار داستانی در این روز‌ها که بیشتر از هر چیزی کارکرد سرگرمی پیدا کرده، در گزندگی و تذکره و تولید فکر و اندیشه و در نهایت تعالی فهم مخاطب است، اما آیا می‌توان امروزه چنین ادعایی کرد؟ در حالیکه فقر مفاهیم فرهنگی و اجتماعی در بین نسل‌های امروز کاملا مشهود است، متاسفانه در بسیاری از آثار مستند حتی با سرمایه‌گذاری برخی دستگاه‌های دولتی و حاکمیتی شاهد تولیداتی غیرجذاب، منفعل و حتی بدون راهبرد مفهومی هستیم که فقط روی فرم و تکنیک تمرکز پیدا کرده، نه محتوا و مضمون.

این تهیه‌کننده با بیان اینکه اگر اثر فرهنگی در هر شکلی در تعیین راهبرد و سیاست کلی خود خلایی داشته باشد هیچگاه به یک محصول ماندگار تبدیل نخواهد شد، تاکید کرد: فیلم مستند ازین امر مستثنی نیست و نباید فقط در جذابیت‌های تصویری و تکنیکی متوقف بماند. اطلاع رسانی، آموزش و فرهنگ سازی از طریق فیلم مستند وجوه مختلفی دارد که حداقل در کشوری مانند ایران هرگز در این زمینه کمبودی نخواهیم داشت.

الهی خاطرنشان کرد: تولید مستند در انواع مختلف آن، قابل تحسین و مورد توجه مردم است؛ چه بسا در تولید برخی از آن‌ها مانند محیط زیست، طبیعت، حیات وحش و... در دهه‌های گذشته تاکنون کوتاهی نیز شده است، اما محور اصلی مستند به معنای نقد مصلحانه و بیان حقایق زیرپوست جامعه را نباید از یاد برد.

تهیه‌کننده بهترین مستند جشنواره‌های فیلم فجر و سینما حقیقت اظهار کرد: حرکت در یک مسیر استراتژیک اگرچه تهدیدات و موانع خاص خود را ممکن است داشته باشد، اما مانند «قوی دل» می‌تواند در نگاهی منصفانه و البته شجاعانه هم نظر داوران و متخصصان امر را جلب کند و هم نظر حاکمیت و اقشار مختلف تماشاگران. نمایش عمومی «قوی دل» فرصتی است برای اینکه به بهانه بازخوانی پرونده جنجالی ورود فرآورده‌های خونی فرانسوی در سه دهه پیش به کشور، ذهن ناخودآگاه مخاطب در نسل‌های مختلف را به مفاهیم ضروری مانند اهمیت دادن انسان‌ها به یکدیگر و پرهیز از فردگرایی‌های افراطی و مرسوم، لزوم نظارت همکان بر عملکرد دولت‌ها، اعتقاد به سلامت سیستم و تلاش عمومی برای رفع کاستی‌ها و از همه مهمتر امیدواری برای اصلاح امور معطوف داشت.

الهی ضمن قدردانی از برنامه‌ریزی مجامعی، چون مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی و گروه هنر و تجربه برای نمایش اینگونه فیلم‌های کم مخاطب در سینما‌های کشور و همسطح با فیلم‌های به اصطلاح تجاری و پرفروش، از مردم دعوت کرد نه به جهت خرید بلیط و کمک به گردش اقتصادی یک فیلم بلکه برای ایجاد فرهنگ صحیح زیست اجتماعی و نیز توسعه اندیشه‌ورزی به همراه خانواده به ویژه نوجوانان خود که در آستانه ورود به جامعه هستند به تماشای «قوی دل» بنشینند.

وی به ضرورت‌های فرهنگی و سینمایی سال ۱۴۰۳ کشور در حوزه مستند پرداخت و گفت: «تولید»، «توزیع» و «نمایش» ۳ رکن اصلی در ساخت یک اثر هنری است و تفاوتی هم در شکل اثر ندارد؛ چه نمایشی، چه تجسمی، موسیقی، ادبیات و ... باید در بستر سیاست‌گذاری درست و حرفه‌ای، بعد از تولید به «عرضه» ختم شود و مهمترین دغدغه مستندسازان همین است. جدا از برخی آثار پرهزینه، در دنیای دیجیتال، دیگر تولید مستند چندان پیچیده و گران نیست و این عرصه می‌تواند در بخش تولید و نمایش توسط یک گروه بسیار کوچک هم عمل کند؛ لذا دولت‌ها برای ایفای نقش حاکمیتی خود در بحث نظارت و ممانعت از هرج و مرج‌های احتمالی و ترویج برخی نکاه‌های التقاطی و انحرافی راهی جز همراهی با جامعه مستندسازان از طریق تامین امکانات و خواسته‌های منطقی و حرفه‌ای آنان ندارند.

الهی در پاسخ به سوالی مبنی بر میزان اثربخشی تولیدات مستند سفارشی توضیح داد: تولیدات سفارشی که اغلب از سوی دستگاه‌های اجرایی صورت می‌گیرد تنها در صورتی جای خود را در ذهن و روح و روان مخاطب باز می‌کنند که علاوه بر بیان غیرمستقیم دستاوردها، از حقیقت گویی و ذکر نکات و حتی تصمیمات اشتباه فاصله نگیرند. تولید فیلم مستند دولتی و سفارشی، دقیقا مانند عملکرد مجموعه‌های روابط عمومی در سازمان‌هاست که اگر تعاملی نباشند و بخواهند به صورت یک طرفه و فارغ از همدلی و هم دردی به خودستایی و دفاع بی منطق از مرکز متبوعه خود بپردازند به حتم مخاطب خود را از دست خواهند داد.

تهیه کننده فیلم سینمایی «میرو» همچنین در خصوص هزینه‌های سرسام آور تولید و کاهش برآورد‌ها توسط بخش دولتی خاطرنشان کرد: صرفه جویی و نگاه اقتصادی در هزینه‌های تولید با پول‌پاشی و ولخرجی‌های بی‌دلیل دو امر جدا از هم است، اما من معتقدم در تولید یک محصول فرهنگی باید همه وجوه در کنار تورم‌های احتمالی در نظر گرفته شود و قواعد خاص ساخت آثار بصری و نمایشی و تفاوت زیاد آن با سایر تولیدات و خدمات اقتصادی و صنعتی و عمرانی، توسط مدیران مربوط لحاظ شود.

وی در پایان ضمن ابراز خوشحالی از حضور موفقیت آمیز مستند‌های ایرانی در عرصه بین المللی، مهمترین چالش پیش روی مستندسازان کشور را به ویژه در سال جاری، تورم و گرانی و معیشت و درآمد منظم فعالان این حوزه و در کنار آن بلاتکلیفی آنان در بازگشت سرمایه‌های تولید دانست و گفت: مستند باید دیده شود تا بتواند علاوه بر تامین مخارج خود پیامش را نیز به مردم انتقال دهد. برنامه ریزی‌های زودبازده در این مسائل بر عهده دولت است و چشم امید همکاران ما به سازمان سینمایی ست.

«قوی‌دل» تولید مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی به کارگردانی علی فراهانی صدر و تهیه‌کنندگی سعید الهی در سینما‌های «هنر و تجربه» اکران شده است.

دیگر خبرها

  • عاشقانه «نیلگون» با مثلث فروتن، حجار و درخشانی می‌آید
  • استقبال از «آن برد» غافلگیر کننده بود/ دغدغه همیشگی «مهاجرت»
  • «گالیله» یک میلیاردی شد
  • نمایش «گالیله» بیش از ۱ میلیارد تومان فروخت
  • نگاهی به مسایل اقتصادی کشور، در برنامه گفتگوی اقتصادی
  • «گالیله» بیش از ۱ میلیارد تومان فروخت
  • کارکرد انتقادی فیلم‌های مستند کمرنگ شده است
  • عکس| فیلم زندگی «تتلو» ساخته می‌شود؟
  • شیرین مثل «شکرستان»/ پویانمایی که ۱۸ ساله شد
  • تماشای یک منظومه عاشقانه و انسانی در تهران/ چرا کارگردان شدم؟